یادته بهت میگفتم اگه تو بری می میرم
حالا تو رفتی و نیستی پس چرا من نمی میرم؟؟
چرا هستم؟ چرا موندم؟ چجوری طاقت می آرم؟
چجوری من دلم اومد رو مزارت گل بذارم؟؟
جای خالیت و چجوری میتونم بازم ببینم؟
دیگه چشمام ونمیخوام ، نمیخوام دیگه ببینم!
وای چجوری دلم اومد جسم سردت و ببوسم؟
من که اتیش میگرفتم چی باعث شد که نسوزم؟
ذره ذره قطره قطره میسوزم اما می مونم
خودمم موندم چه جوری میتونم زنده بمونم
هنوزم باور ندارم که تو نیستی و من هستم
شایدم من مرده باشم الکی میگن که هستم!
کاشکی وقتی که میرفتی دستتو گرفته بودم
کاشکی پر نمی کشیدی بالت و شکسته بودم
نازنین وقتی که بودی شبا هم تو رو می دیدم
دیگه از روزی که رفتی حتی خوابتم ندیدم
تو که بی وفا نبودی لااقل بیا تو خوابم
مگه توخبر نداری شب و روز برات بیتابم؟
میدونم یه روز دوباره میتونم تو رو ببینم
تو پیش خدا دعا کن که منم زودتر بمیرم
ممنون و متشکر از امیتیس عزیز واسه شعر های ارسالیش
|